مهرادمهراد، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره
مينامينا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

مهراد و مینا نشانه های رحمت خدا

درک معصومیت

امشب با مهراد نشستیم پای کامپیوتر که وبلاگش رو چک کنیم بعدش رفتم تو وبلاگ باران ............. بدون اینکه چیزی بگم ..................مهراد با دیدن عکس بالای وبلاگ باران که مال بچگیهاشه گفت : مامان یادته رفتیم خونه باران و بعدش توضیح داد که اونجا چیکارا کرده...............خیلی برام جالب بود که بعد از تقریبا 5 ماه یادشه و تازه اون عکسو شناخته که مال بارانه بعدش رفتم برای مهراد غذا بیارم و مهراد داشت توی وبلاگ باران می گشت و عکس بیماری ناشناخته ی معصومه رو دید و دیدم که تو چشماش اشک جمع شده و داره می گه نی نی اوف شده ............باباش گمش کرده و همینطور حرف می زد و گریه می کرد بچم خدایا شکرت که سلامتی رو نصیب فرزندان ما کردی ............وا...
31 شهريور 1391

دوتا دوتا

             حرف زدن با خودت و تعريف از اين و اون و يا قصه گفتن واسه خودت اين روزا برات يه سرگرمي خوبي شده ، خصوصاً شبها قبل از خواب كلي با خودت حرف ميزني و اتفاقات روز رو تكرار مي كني. من كه خيلي لذت مي برم از اينطوري حرف زدنت صبح جمعه با خودت مي گفتي : بابا منو بشوره...............مامان منو خشك كنه (منظورت تو حمام بود) تو حرف زدن پيشرفت كردي و جملات خيلي جالبي مي گي و همونطوري كه ما برات ذوق مي كنيم و با هيجان از يه چيزي تعريف مي كنيم تو هم با هيجان و رفتاري مشابه منو و بابا حرف ميزني  يه چيزي كه خيلي جالبه اينه كه از هر چيزي كه بهت ميدم بايد دوتا بدم و هر دو دستت بايد پر بشه حتي بستن...
26 شهريور 1391
1